سبد خرید شما خالی است
بازی ایرانی چیکادو That's Not a Hat
برگردانی از بازی "THAT’S NOT A HAT"، اثر "کَسپِر لَپ"
هدف بازی
بازیکنها مُدام به همدیگه هدیه میدن و سعی میکنن یادِشون هم بمونه که کی، به کی، چی هدیه داده و کی، الآن،چی جلوشِه؛ اگه یادِشون بره، باید به دیگران یهدَستی بزنن تا از جریمه شدن و امتیاز منفی گرفتنفرار کنن! بازیکنی که در پایان بازی، کمترین امتیاز منفی رو داشته باشه، بازی رو بُرده!
آمادهسازی
کارتهای هدیه رو بُر بزنین و به هر بازیکن، یه کارت بدین. بازیکنها، کارتهاشون رو "بهرو" میذارن جلوی خودشون. دستهی کارتهای هدیهی باقیمونده رو "بهرو" بذارین وسط محوطهی بازیتون و یه ستون کارتکِشی تشکیل بدین -که اسمِش رو میذاریم "هدیهفروشی"! توجه داشته باشین که جلوی هر بازیکنی، چه هدیهای گذاشته شده!
((هدیهفروشی))
روش بازی
بازیکنی که تازگیها یه هدیهای از یه عزیزی گرفته (یا یه هدیهای به یه عزیزی داده)، بازی رو شروع میکنه!
شروعکننده شروع میکنه و کارت روییِ "هدیهفروشی" رو برمیداره، به همه نشونِش میده و بهپُشت میذاردِش جلوی خودش! پُشت هر کارت هدیه، یه "فلش" هست که نشون میده بازیکن باید هدیه رو به کدوم یکی از بازیکنهای همسایهش بده (چپی یا راستی)! هر وقت که یه بازیکنی، به یه بازیکن دیگه، هدیه میده، باید با صدای بلند بگه: "این ..... خدمت شما!" (در ادامه هم میتونه بگه: "چه .....ی! با لبهات بازی میکنه!")
"هدیهگیرنده" میتونه قند تو دلِش آب بشه و هدیهی "هدیهدهنده" رو بپذیره، میتونه هدیه رو "وا نَکَرده" پس بفرسته!
قبول هدیه
اگه هدیهگیرنده مُعتقد باشه که "هدیه"، همون چیزیه که هدیهدهنده داره ادّعا و اعلام میکنه، باید هدیه رو بپذیره!
هدیهگیرنده میگه "قربون دستِت!" و کارت هدیهی جدید رو میگیره و "بهپُشت" میذاردِش جلوی خودش، بالای کارت هدیهی قبلیش!
حالا، هدیهگیرنده 2 تا کارت هدیه جلوی خودش داره و نوبتِ ایشونِه که به یکی دیگه، هدیه بده! مُشخّصاً یهکم ضایعست که آدم بخواد همون هدیهای رو که سه ثانیه پیش، از یکی دیگه گرفته، بده به یکی دیگه! پس هدیهگیرنده، هدیهی قبلی خودش رو هدیه میده و هدیهی جدیدش رو برای خودش نگه میداره. (اگه اوّلین بارِه که داره هدیه میده، لازمِه که کارت هدیهی قبلیش رو -قبل از هدیه کردنِش- بهپُشت برگردونن.) ایشون، هدیهی قبلیش رو -با توجه به فلشِ پُشت کارت- میده به بازیکن سمت چپی یا سمت راستیش!
نکته: یادِتون باشه وقتی که دارین هدیه میدین، با صدای بلند اعلام کنین که هدیهتون چیه!
حالا، هدیهگیرندهی جدید -به همون شکل که گفته شد- میتونه هدیه رو بپذیره یا پس بفرسته! بازی ادامه پیدا میکنه تا این که یه بازیکن، یه هدیه رو نپذیره و پس بفرسته! (چه جسارتها...!!)
نکته: وقتی که کارتی به پُشت برمیگرده، دیگه هیچ بازیکنی نمیتونه دیدِش بزنه! ولی حفظ کردن و به خاطر سپُردنِ چهار - پنجتا کارت که ایرادی نداره؛ داره؟!
پس فرستاد...
اگه هدیهگیرنده مُعتقد باشه که "هدیه"، اون چیزی که هدیهدهنده داره ادّعا و اعلام میکنه، نیست، باید بگه "این ..... عمّهته؟!" (البته مودّبانهترِش اینِه که بگه "این ..... نیست!") و هدیه رو "وا نَکَرده" پس بفرسته! (هدیهگیرنده مجبور نیست برای رد کردنِ "هدیه"، دقیقاً بدونه یا بِگه که هدیه چی هست؛ فقط کافیه بدونه که چی نیست!)
بعدش، هدیهگیرنده، کارت هدیه رو "رو" میکنه و همه میبینن که هدیه چی بوده! هر بازیکنی که اشتباه کرده باشه (هدیهگیرنده یا هدیهدهنده)، کارت هدیهی رو-شده رو برمیداره و به عنوان یه امتیاز منفی تُپل، "بهرو" میذاردِش تو گنجینهی امتیازات منفیش!!
بازیکنی که یه امتیاز منفی میگیره، باید یه کارت هدیهی جدید هم از "هدیهفروشی" بَرداره! ایشون، هدیهی جدید رو برمیداره و -به همون روشی که گفته شد، با توجه به فلشِ پُشت کارت- تقدیم میکنه به بازیکن سمت چپی یا سمت راستیش... و بازی به همین شکل ادامه پیدا میکنه...
نکته: از اونجا که آدمها معمولاً برای خودشون هدیه نمیخَرن، همهی هدیههای "تازه-بَرداشتهشده-از-هدیهفروشی"، بلافاصله به دیگران داده میشن (هیچوقت به عنوان یه "هدیهی جدید"، جلوی بازیکن قرار نمیگیرن)!
مثال 1: پذیرفت...
تام یه هدیهی جدید میگیره و -همونجوری، بهپُشت- میذاردِش بالای هدیهی قبلیش، یعنی "گیتار". حالا، تام 2 تا کارت هدیه جلوی خودش داره و باید کارت قبلیش رو بفرسته بِره... بنابراین کارت "گیتارِ"ش رو به پُشت برمیگردونه...
فلشِ پُشت کارت میگه که هدیه باید به آنا داده بشه. تام، در حالی که کارت رو بالای کارت "کیک یزدیِ" آنا میذاره، با صدای بلند میگه "آنا جان، این گیتار خدمت شما!"
آنا، همین سه ثانیه پیش -قبل از این که تام، کارت رو پُشتورو کنه- دیده که "هدیه" واقعاً "گیتار" بوده! بنابراین لازم نیست نابغه باشه تا بدونه که بلوف و یهدَستی و این چیزها در کار نیست! آنا هدیه رو میپذیره و میگه "قربون دستِت!" حالا، آنا 2 تا کارت هدیه جلوی خودش داره پس باید قبلیه -یعنی "کیک یزدی"- رو به پُشت برگردونه و بفرستدِش بِره!
مثال 2: پس فرستاد...
مارلین، یه هدیهی جدید میگیره و هدیهی قبلیش رو میده به آنا و میگه "آنا جان، این کُلاه خدمت شما!"
امّا آنا فکر میکنه که "هدیه" واقعاً "کُلاه" نیست... پس هدیه رو "وا نَکَرده" پس میفرسته و میگه "این کُلاه عمّهته؟!" (البته بهتره که مثلاً بگه "عزیزم، این کُلاه نیست!") بعدش آنا کارت هدیه رو "رو" میکنه و بَعلِه، کُلاهی در کار نیست و "هدیه"، یک عدد "کَلَمِ بروسلی"ئه!!
مارلین خرابکاری کرده... پس باید کارت "کَلَم بروسلی" رو برداره و به عنوان یه امتیاز منفی، "بهرو" بذاردِش تو گنجینهی امتیازات منفیش!! از اونجایی که خانم مارلین، یه امتیاز منفی دشت کردن، باید یه کارت هدیهی جدید هم از "هدیهفروشی" بردارن؛ ایشون، کارت روییِ هدیهفروشی رو -که یه "کتاب"ئه- برمیدارن و "بهرو" میذارن جلوی خودشون! خُب، "کتاب" هم یه هدیهی جدیده و باید بلافاصله به یه نفر دیگه اهدا بشه و نمیشه نگهِش داشت!
مارلین، کارت "کتاب" رو به پُشت برمیگردونه؛ فلشِ پُشت کارت میگه که کارت "کتاب" باید به نفر سمت چپیِ مارلین، یعنی آنا، اهدا بشه... بنابراین مارلین، کارت رو به آنا میده و میگه: "آنا جان، این کتاب خدمت شما!" آنا، هدیه رو میپذیره و میذاردِش بالای هدیهی قبلی خودش؛ بعدش هم بازی رو با اهدا کردنِ هدیهی قبلی خودش به تام -با رعایت همهی قوانینی که گفته شد- ادامه میده...
کی میبَره و کِی میبَره؟!
بازی وقتی تموم میشه که یه بازیکن، سوّمین امتیاز منفیش رو بگیره! اونوقت، همهی بازیکنها، امتیازات منفیشون رو میشمُرن و هرکی که کمترین امتیاز منفی رو داشته باشه، میشه برندهی بازی!
البته قبل از شروع، میشه هماهنگ کرد که بازی، در چند دور برگزار بشه (تعداد دورها = تعداد بازیکنها)؛ بعد از هر دور، امتیازات منفیِ بازیکنها ثبت بشن و در پایان، بازیکنی که کمترین مجموع امتیازات منفی رو داشته باشه، برنده بشه!
هدیههایی از طرّاح بازی
راهنمایی حرفهای: اگه یادِتون رفت که چی جلوتونِه، تابلو نکنین؛ واسه خودتون، یه چیزی فرضِش کنین و به بقیه هم یهدَستی بزنین! (کی به کیه؟!)
راهنمایی فوقحرفهای: وقتهایی که مطمئنین چی جلوتونِه، اَلکی فیلم بازی کنین و خودتون رو "نامطمئن" نشون بدین تا هدیهگیرنده تشویق بشه که هدیهتون رو پس بفرسته و یه امتیاز منفی نوش جان کنه!
راهنمایی فوقسوپرحرفهای: اگه مطمئن نبودین چی جلوتونِه، یه "بلوف مَشتی دوبل" بزنین: تظاهر کنین که دارین اَدای نامطمئن بودن درمیآرین تا همه حسابی گیج بشن!!
زیادی سادهست؟!
واسه این که بازی رو یهکم سختتَرِش کنین، کارتها رو بر اساس رنگ فلشهای پُشتشون، به 2 دستهی "فلشسیاهها" و "فلشسفیدها" تقسیم کنین و برای هر بازی، فقط از یه دسته استفاده کنین!
هنوز هم خیلی سادهست؟!
میخواین 2 نفره بازی کنین؟!
واسه این که بازی باز هم چالشیتر بشه یا اگه میخواین 2 نفره بازی کنین، کار رو با یه ستون 2 تایی از کارتهای هدیه جلوی هر بازیکن شروع کنین! بقیهی قوانین تغییری نمیکنن!
نکته: کارتهای هدیهی جدید، همیشه بالای کارتهای قبلی قرار میگیرن و کارتی که در پایین ستون قرار میگیره، کارتیه که باید اهدا بشه.
هدیه رو
وا نَکَرده
پس فرستاد!
چهار تا چیز که یادِتون میمونه؛ هان؟!
کُلّ کاری که تو بازی "وا نَکَرده" باید بکنین، همینه!
این بازی "فراموشنشدنی" رو -که سراسر بلوفزنی و حُقّهبازیه- با خانواده و دوستانتون بزنین بر بدن و کُلّی هیجان و خنده رو به همراه یه "گیجگیجه"ی عظیم تجربه کنین!